ببینید ما توی ایران هفتاد و دو ملیون جمعیت داریم که سیزده ملیون اونها بازنشسته هستند پس می مونه پنجاه و نه میلیون نفر . از این تعداد بیست و چهار ملیون دانش آموز و دانشجو هستند یعنی برای انجام کارها فقط سی و پنج میلیون نفر باقی می مونند . توی کشور ده میلیون نفر توی ادارات داخلی شاغل هستند که خب عملا کاری انجام نمیدن . پس برای پیش بردن کارها تنها بیست و پنج میلیون نفر باقی می مونند از این بیست و پنج میلیون نفر هم تقریبا چهار میلیون نفر آخوند و ملا و سانسورچی اینترنت و نماینده مجلس هستند . پس فقط بیست و یک میلیون باقی می مونند و اگر بدونیم
که تقریبا هفده میلیون آدم جویای کار داریم معنیش این خواهد بود که کل کارهای مملکت رو چهار میلیون نفر دارن انجام میدن . اما حدود دو میلیون نفر هم نیروهای مسلح داریم و این یعنی فقط دو میلیون نفر نیروی کار باقی می مونند . از بین این دو میلیون نفر نهصد هزار و ششصد و چهل و شش نفر عضو پلیس و وزارت اطلاعات هستند پس کلا می مونیم یک میلیون و سیصد و پنجاه و سه هزار و یک نفر ...
حالا این وسط هشتصد و هفتاد و شش هزار و ششصد و چهل و نه نفر بیمار داریم که قدرت کار ندارن و کار و بار کشور روی دوش دویست هزار و هشتصد و شش نفر از جمعیت . . .
فراموش کردم بگم که ما حدود صد و هشتاد و شش هزار و هشتصد و شش نفر هم ممنوع القم ، ممنوع التصویر ، ممنوع الصدا ، و دیگر انواع زندانی داریم پس کل کارهای کشور افتاده روی دوش چهارده نفر ! از این چهارده نفر دوازده تاشون عضو شورای نگهبان هستند . . . . پس متوجه میشیم که کل کارهای کشور افتاده روی دوش دو نفر ! ! من و تو! و تو هم که داری اینو میخونی
نظرات شما عزیزان:
|